سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کس ندانست این مـســــــافر چه گفت و با که گفت

کلا خونوادگی ازتون خوشم نمیاد...اون از اون خانم محترمه که آنچنان کله آدم رو با جفت دستاش میگیره و به زور بوس میکنه که انگار میخواد بکشتت بعد بوس هم که انگار کلت رو کردن تو یه قابلمه آب و در آوردن.تو زندگیت جز خشکه مقدسی چیز دیگه ای هم بلد شدی؟؟؟!!!

اون از اون آقای محترم که باید میرفت بازیگر سینماهای هند میشد،من نمیدونم آخه مگه میشه.زرتی اشکش میاد پایین.میگه امام رضا اشکاش میاد پایین،میگه فلانی زرتی اشکاش میاد پایین.کلا برا خبر مرگ دادن هیچ وقت از این موجود خاص استفاده نمیشه.کلا غدد اشکیش پر کارن

ماشالاشون باشه که یه همت مضاعفی هم توی بچه داشتن.توی همه سالا یه یادگاری به این دنیای بی در و پیکر تقدیم کردن.باز خوبه این آخری به سال شصت و پنج خاتمه یافته.کلا فازش هم با اونا فرق داره.

میمونه اون آقا پسرتون که آقای س هستن.کلا تو کار تقبل الله هستن.اوشون هم نسبت به سنشون و دوره خودشون درباره بچه همت مضاعفی داشتن و در راستای پدر مادر ادامه خدمت رو داشتن.

حالا بقیه رو بیخیال.تو کف اینم که از این همه پاچه خواری این دولت محترم دچار خستگی نشدین؟!پاچه براش دیگه نمونده.میگی مشکل فلانه...میگن ما هم مشکل داشتیم ولی با یه سری مشاور حرف زدیم و دیدیم درست میگن.اگه میخواین برا شما هم نوبت بگیریم با هزینه ماها که از اشتباه در بیاین.حالا میگیم این مشاوره ها کیا هستن؟مشاوره تخصصی.کی هستن...مشاوره....وضو بگیر بعد بخون...مشاوره سر هرم.بسم الله.میخواستی اونا راضیت نکنن؟؟!!!تو تا اونجا هم میری؟؟!!

یادم نمیره اون روزی که داشتم میخندیدم(حالا خوبه همیشه خودم حواسم هست)گفتی نخند نامحرم هست.حالا نامحرم هست من باید گریه کنم؟!

کلا پورووویین.کاریتون نمیشه کرد.

حالا زرتی وا میسی اون وسط نماز میخونی اونم از نوع جعفر طیارش که چی؟!!به حول قوه الهی و کمک های آقای معمار محترمه و دوستان سالی انبار مشهد و کربلا هستین.

پایه غیبتتون هم که همیشه جوره.بشین و درباره یه سری بگو.ولی کلا میتونم بگم ایول با پاچه حواریتون که اینقدر به جاهای باحال رسیدین.


نوشته شده در سه شنبه 89/5/26ساعت 2:31 عصر توسط نازی سکوت نظرات ( ) |


Design By : Pichak