نمیدونم درباره این شبا چی بگم.هرکسی حال و احوال خودش رو داره.هرکسی یه کاری میکنه،یکی مثل بقیه شبا و یکی خیلی براش فرق داره.یکی پر از حاجت و یکی معمولی میگذرونه.یکی زار میزنه و یکی خوش میگذرونه.هرکسی بسته به شرایط اعتقاداتش یه جوریه.یکی قرآن میخونه،یکی دعا میکنه،یکی زیارت میخونه و یا...خلاصه بگم که زیاد نمیتونم دربارش صحبت کنم.چون تو کلماتم نمیگنجن. فقط اگه دلت شکست و اشکی ازت اومد،اگه نشستی و دعایی کردی،اگه دلت لرزید من رو فراموش نکن. خدایا به همین شبا عزیز،به همین لحظه های قشنگ و غمناکت،ببخشم و... التماس دعا
نوشته شده در یکشنبه 89/6/7ساعت
5:34 عصر توسط نازی سکوت نظرات ( ) |
Design By : Pichak |